گاه نوشتی بر اوضاع کلشتر

گاه نوشتی بر اوضاع کلشتر

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 51
بازدید هفته : 234
بازدید ماه : 232
بازدید کل : 10745
تعداد مطالب : 51
تعداد نظرات : 129
تعداد آنلاین : 1



 

 

380

جناب آقای زادعسکر، بنده بار اولم هست که شما رو زیارت می کنم و شناختی نسبت به شما نداشتم. یقیقا امثال بنده زیاد هستند. لطف کنید خودتون رو کاملا معرفی کنید.

بنده قاسم زادعسکر کلشتری ، فرزند آقاربیع ، متولد 1333 در روستای کلشتر و بزرگ شده ی همین جا هستم. تحصیلات ابتدایی را در همین مدرسه ی کلشتر گذراندم و تا سال 1349 در کلشتر سکونت داشتم.


اشتغال رو از کجا شروع کردید؟

از اونجا که پشتوانه ی خاصی نداشتم ، در همان کودکی و از سال چهارم ابتدایی مشغول به کار کشاورزی بودم. تابستان ها در معدن سرب آسمانسرای کلشتر با حقوق 25 ریال مشغول به کار بودم. وقتی هم که از کلشتر خارج شدم، هیچگاه از کار و تحصیل عقب نشینی نکردم و بطور متوسط روزی 16 ساعت کار می کردم. مدتی درسد کارون مشغول شدم و بعد از آن به خدمت سربازی رفتم. پس از پایان خدمت سربازی، دایی مرحومم، حسن متقی من رو به شرکت آلستوم آتلانتیک با سمت تکنسین بردند. این شرکت تولید کننده توربین های گازی 20MW جهت ساخت نیروگاه برق بود و تعداد زیادی پرسنل فرانسوی داشت. بنده ظرف مدت 1 سال زبان فرانسوی رو به نحو احسن و مثل زبان مادری یاد گرفتم و به فرانسوی ها اصلا اجازه ندادم که حتی یک کلمه زبان فارسی رو یاد بگیرند. سپس بعد چهار ترم کلاس زبان فرانسه و انتخاب شدن بعنوان بهترین تکنسین ، من را در سال 1364 برای گذراندن دوره به فرانسه فرستادند. سال 1365 که از فرانسه برگشتم، وزارت نیرو جهت استخدام من، به دنبالم آمدند و چون هیچگاه به کار دولتی  علاقه نداشتم و در واقع نمی خواستم به یک جا پایبند باشم و علاقمند تجارت بودم ، از همین رو این پیشنهاد را رد کردم و وارد بازار شدم. کار در بازار را با فروش زیتون ، روغن زیتون و دیگر محصولات رودبار آغاز کردم و این باعث شد که در سال 68 به یک توزیع کننده عمده روغن زیتون رودبار شناخته شوم. هیچوقت هم به یک محصول تکیه نمی کردم و از محصولات دیگر هم جهت تجارت استفاده می کردم. چون با بازار آشنا شده بودم، نیاز بازار را می سنجیدم وبه قدمهای بزرگتری نظیر واردات از کشورهای خارجی و همچنین صادرات روی آوردم.


شما در حال حاضر یک انسان کاملا موفق به شمار می روید. آیا این موفقیت را بصورت پلکانی بدست آورده اید یا یک شبه ره چندساله را پیموده اید؟

کاملا پلکانی بوده و مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته ام. اوج این پیشرفت بعد از تاسیس شرکت کومه معدن پارس بود و تقریبا از سال 85 به بعد به نقطه های خوب دست یافتم. همچنین سه فرزند بنده که هر کدام مدیر بخشی از شرکت هستند کمکهای شایانی به بنده داشته اند. مهندسین زادعسکر در کنار اینکه پدر و پسر هستند، چهار شریک موفق به شمار می روند.

چطور شد دوباره به کلشتر برگشتید و تصمیم گرفتید یک ویلای عظیم بسازید؟

خیلی ها بر این باورند که در کلشتر نباید سرمایه گزاری کرد ،چون جای پیشرفت ندارد. اما من مخالف این عقیده هستم و ویلایی با بهترین امکانات در کلشتر ساختم و اطمینان خاطر دارم روزی در کلشتر برج سازی رقابت می شود.


هدفتان از کار خیر چه بوده ؟

می توانم بگویم که این هزینه ها در واقع مالیاتی است که باید به مردم کلشتر پرداخت کنم. من معتقدم که وقتی خوش گذرانیهایم را به کلشتر می آورم، وقتی با ماشینی که زیر پایم است ، خاک را به گلوی مردم می فرستم، اینها همه مالیات دارد و باید پرداخت کنم. همچنین نه تنها من، بلکه همه ی تاجران وقتی به جایگاه خوبی می رسند، به گذشته خود نگاه می کنند تا ببینند که چه چیز باعث شده تا به این جایگاه برسند. من خود را مدیون پدر و مادر و از همه مهمتر خود را مدیون این آب و خاک یعنی کلشتر می دانم. پس باید دِین خود را ادا کنم.

 

تاکنون برای کلشتر چه مبلغ و در چه زمینه هایی هزینه کرده  اید؟

 بعلت مشکلات آب آشامیدنی در کلشتر یک منبع آب به ارزش 25 میلیون تومان ساختم و همچنین برای دو مدرسه ی کلشتر و زمین ورزشی مبلغ 450 میلیون تومان جهت بازسازی هزینه کردم.


چرا از مدرسه شروع کردید؟

علت اصلی این بود که باید مشکلات را از ریشه حل نمود. اگر من سرمایه خود را بعنوان مثال فقط برای جوانها می گذاشتم، اگر خیلی کار مثبتی کرده باشم همان تعداد جوان را به جایی رسانده ام. بدین خاطر تصمیم گرفتم که به سراغ آموزش و پرورش بروم. وقتی به مدرسه های کلشتر سر زدم، صحنه های بدی را دیدم. میز و نیمکت های قدیمی ، دیوارهای خط خطی و ... . یاد آن دورانی که خودم در این مدرسه درس می خواندم افتادم. دیدم که وضعیت کاملا برعکس شده است. در آن زمان خانه های ما وضعیت خوبی نداشت و مدرسه ها پر از امکانات بودند. ما از خانه فرار می کردیم و به مدرسه پناه می بردیم. در واقع خانه های ما کوخ بود و مدارس کاخ بودند. اما الان خانه ها کاخ شده اند و مدارس کوخ. طبیعیست که معلم خوب به این مدرسه نمی آید. در نظر دارم که کودکان کلشتری را از چهار سالگی به مدرسه ببرم. بهترین امکانات را برایشان مهیا کردم وباز هم می کنم. بهترین مربیان و معلمان را برایشان می آورم. حال همین کودک وقتی با این امکانات پرورش یابد، 10 نفر را مثل خودش به بار می آورد و ثمره ی کار چندین برابر می شود.

برای جوانان کلشتر برنامه ای دارید؟

بله ؛ در نظر دارم که مشکلات بیکاری جوانان کلشتر و منطقه را حل نمایم. طرحهایی در ذهن دارم و تقریباً دو سال طول می کشد که به مرحله اجرا برسد ، چون باید بطور دقیق برنامه ریزی شود.


در آخر توصیه شما به جوانهای کلشتری چیست؟

از آنجا که من در تمام مراحل زندگی و تجارتم ، صداقت را پیشه کردم و نتایج خوبی هم گرفتم ، در ابتدا داشتن صداقت را سفارش می کنم و توصیه ی دومم به همه جوانها ، تحصیل است.

از همه مهمتر استفاده از نعمت هایی که خداوند فقط به مردم این منطقه داده است. من به خیلی از نقاط دنیا سفر کرده ام و به عینه دیده ام که مردمانش یا قلب خوبی دارند یا مغز خوبی. اما مردم ما، هم عقل خوبی دارند و هم مغز خوبی. پس قدر خودمان را بدانیم.

************

این بود ماحصل نیم ساعت مصاحبت با جناب زادعسکر. امیدوارم علامت های سوالی که در ذهن شما وجود داشته، بی پاسخ نمانده باشد.

باز هم اگر سوالی در ذهن شما عزیزان وجود دارد می توانید سوالات خود را در قسمت نظرات همین بخش مطرح کنید و جناب زادعسکر که خود یکی از بازدیدکنندگان محترم این وبلاگ می باشند، لطف می کنند و به سوالات شما پاسخ می دهند.

جناب آقای زادعسکر؛ افرادی که بنیه مالی بالایی مثل شما را دارند، زیاد هستند. اما شک نکنید از این افراد، کسانی که قلب رئوفی مثل شما داشته باشند، انگشت شمارند. بنده از طرف خودم و مردم  شریف کلشتر، عرض تشکر و قدردانی را داریم و از خداوند منّان خواستار عمری با عزّت همراه با موفقیتهای بزرگتر برای شما هستیم.

همچنین جا دارد یادی از دیگر خیّر بزرگ کلشتر، مرحوم حاج محمد مهدی بهاری فر داشته باشیم.

در آخر از جناب مهندس نقی بیگی و جناب علی محمدخواه که در بازسازی مدارس و زمین ورزشی همکاری به عمل آوردند تشکر می نمائیم و همچنین از آقای حسین پورولی که در تعطیلات عید همکاری لازم جهت عکسبرداری از مدرسه را بعمل آوردند، عرض تشکر دارم.


نظرات شما عزیزان:

شادی
ساعت0:32---6 اسفند 1392
سلام
حیاط مدرسه ما کوچک است و آسفالت نیست . مدیرخوب ما هم خیلی تلاش کرد
نامه به شهرداری داد اما انجام نشد .

لطفا با مبلغ کمی ما کلشتری ها را خوشحال کنید .
مدرسه ما :13آبان رودبار است


سهیلا
ساعت0:24---6 اسفند 1392
سلام آقای زاد عسگر
لطفا به مدرسه ما هم کمک کنید ما تعدادی همکلاسی از کلشتر در هنرستان 13 آبان رودبار تحصیل میکنیم .
با توجه به مدیر بسیار خوب این مدرسه اما امکانات به حد کافی نمیباشد
و به دلیل کمبود منابع مالی امکان تهیه بسیاری از لوازم مقدور نیست .
ما هم کلشتری هستیم و دلمان میخواهد
در بهترین مدرسه درس بخوانیم .
لطفا اگر پیام ما به دستتان رسید . به ما هم توجه فرمایید . خدا شما را حفظ کند .


مهسا
ساعت22:45---24 آذر 1392
آقای زاد عسگر دستتون درد نکنه.خدا انشالله جواب تمام خوبیهاتون رو بده.اگه میشه ی کوچولو به دبیرستان نمونه دولتی منجیل کمک کنید تازه 2ساله که تبدیل به نمونه دولتی شده و زیاد امکانات نداره.ممنونم.

سارا حیدری
ساعت0:49---12 مهر 1392
می خواستم از آقای زاد عسکر اگر به این سایت سر می زند و آن را می خواند تشکر کنم بابت این فضایی که در مدرسه برای ما فراهم کرده و من هم از دانش آموزان مدرسه کلشتر هستم و از همه ی کلاس ها استفاده می کنم و امید وارم با درس خواندن و پیشرفتم کمی از بار خستگی این کار بزرگ که بر دوش این خیر گرانقدر است بکاهم.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ برچسب:, توسط مسعود رفیعی کلشتری
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :